سه سال پیش در همین سایت خبری (afghanpaper) شواهدی و مستنداری ارایه شد که براساس آنها اعلام گردید تعدادی از نیروهای اسراییلی در پایگاه هوایی شیندند در غرب کشور توسط نیروهای ناتو مستقر شده و مشغول فعالیت هستند.
که یک نمونه آن بازسازی فرودگاه شیندند با هزینه 184 میلیون دالر آن هم در منطقه ای به لحاظ نظامی بسیار آسیب پذیر، بود که با هدف هدایت فعالیتهای جاسوسی و خرابکارانه علیه دولت ایران انجام گرفت.
آن زمان دولت کابل در برابر این موضوع جبهه گرفت که حضور اسراییل در افغانستان کذب است، ولی امروز می بینیم همان فعالیتهای مشکوک و دامنه دار اسراییل در غرب و جنوب کشور تبدیل به گروه داعش در افغانستان شده است دقیقا با همان هدفهایی که رژیم صهیونیستی در منطقه دارد.
این موضوع را همان زمان روزنامه لوفیگارو فرانسه درباره اشغال افغانستان توسط اسراییل با کمک قبیله پشتون، بیان کرد و نوشت: براساس تحقیقات صورت گرفته پشتونها یک قبیله گمشده یهودی هستند همچنان که نظریه ی اصلیت یهودی آنها در منطقه و در میان مردم به سطح قابل ملاحظه ای منتشر شده است و اکنون اکثریت پشتونها ایمان دارند که آنها اصلیتی یهودی دارند. حتی آخرین پادشاه افغانستان، ظاهر شاه، در جواب خبرنگار ایتالیایی در باره ای نسبش گفته بود که من از قبیله بنیامین یهودی هستم.
این واقعیتی است که از سالها پیش با کمک آمریکا بر روی اذهان عمومی پشتونها موضوع یهودی الاصل بودن آنها کار شده است چه به لحاظ فکری چه به لحاظ سیاسی. به آنها تفهیم شده که شما نژاد برتر هستید و این کشور به شما تعلق دارد و اسراییل برای بازستاندن حق و حقوق شما از هیچ تلاشی دریغ نمی کند.
همین کارها هم سبب شده تا امروز برخی از پشتونها که اکنون در سراسر کشور به طور هدفدار ساکن شده اند، به آسانی جذب گروه تروریستی داعش شوند که آن را هم اسراییل به وجود آورده است. شاید اکنون بتوان به راحتی دانست چرا رییس کمپاین انتخاباتی جناب اشرف غنی مشاور اعظم رژیم صهیونیستی بود! آنها از مدتها پیش برای این موضوع برنامه ریزی کرده بودند.
سابقه تماس های اسراییل با حکومت اسلامی افغانستان مربوط به امسال و سال گذشته نیست بلکه آنها پس از خروج نیروهای روسیه از کشور این امر را شروع کردند و تا به قدرت رسیدن شبه نظامیان طالبان در 1996، ادامه داذند. وقتی که یکی از وزیران دولت برهان الدین ربانی، با مدیر کل وزارت امور خارجه اسراییل در یکی از پایتخت های اروپایی دیدن کرد که هدف اسراییل از این ملاقات کسب جای پایی در ایتلاف شمال افغانستان که با طالبان در حال جنگ بود، ابراز شد.
البته امکان داشت، این امر باعث ایجاد شکاف در جبهه ضد طالبان شود، که ظاهراً اسرائیل از آن صرف نظر کرد. گفته می شود، امریکا از علنی شدن تماس های اسراییل با ایتلاف شمال ضد طالبان نگران بود. زیرا بیم آن می رفت با اعتراض پاکستان روبه رو شود و واشنگتن، یکی از متحدان کلیدی خود در جنوب آسیا را از دست بدهد. در هر حال، یکی از اهداف مهم در راستای اهداف راهبردی اسراییل، تلاش برای نفوذ هرچه بیشتر در جنوب آسیا از جمله افغانستان است.
اسراییل در راستای سیاست حضور در مناطق مجاور کشورهای دشمن، از زمان تشکیل دولت موقت در افغانستان به ریاست حامد کرزی، در پی برقراری و گسترش همکاری های تجاری، اقتصادی و کشاورزی با مقامات کشورمان بوده است و شرکت های تجاری و اقتصادی اسراییلی، همواره از سوی سیاستمداران این کشور برای حضور در افغانستان تشویق شده اند. اسراییل سعی کرده است برای حساسیت زدایی افکار عمومی جهان اسلام، از ورود به صحنه سیاسی و نظامی افغانستان پرهیز کند، در حالی که با پیشنهاد کمک های انسانی و بازسازی نظام کشاورزی افغانستان، به تدریج سعی داشت توجه دولتمردان کابل را برای برقراری روابط سیاسی جلب نماید.
که اکنون با حضور اشرف غنی این زمینه برای حضور بیشتر رژیم صهیونیستی در کشور ما فراهم آمده است. با این وجود آگاهان مسایل سیاسی کشور بیان می کنند اسرائیل در افغانستان به دنبال اهداف خودش می باشد که جلوگیری از رسیدن سلاح های شوروی پیشین به کشورهای عربی، دریافت سهمی از بازسازی اقتصادی افغانستان و فشار امنیتی بر پاکستان و ایران، حمایت گسترده از گروه تکفیری داعش از جمله مهمترین اهداف استراتژیک اسراییل از حضور در افغانستان به شمار می رود.
این موارد ضرورت آن را می رساند که باید اشرف غنی و عبدالله هرچه زودتر دیدگاه روشن و واضح تری نسبت به سیاست های اسراییل در افغانستان ارایه نمایند.